عشق و نفرت

برین ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:41 توسط زهرا| |

ادامه مطلب یادت نرها


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:53 توسط زهرا| |

قشنگه نه؟؟؟؟؟!!!!!؟؟؟؟؟!!!!؟؟!؟؟!؟؟!؟؟!؟!؟؟!؟!؟؟؟!؟!

ادامه مطلب یادت نره!!!


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:39 توسط زهرا| |

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:30 توسط زهرا| |

 

دل شكــــــــسته اي كنارپنجره ســــــيگارميكشيد.......خسته بود..........آنقدرخسته كه يادش

 رفت بــــــــعدازآخــــــــــرين پك ســــــيـگاررابه پايين پرت كند...........نه خودش را......

نوشته شده در سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:,ساعت 14:49 توسط زهرا| |

 

 

 

توی قسمت نظرات به این خانوم های محترم رای بدید
 
تاخوشگل ترین زن هالیوودازنظرشمامعلوم شه.

 

.(چیزی ازتون کم نمیشه)

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:48 توسط زهرا| |

چه تلخ است با بغض بنویسی و با خنده بخوانند

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:39 توسط زهرا| |

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:35 توسط زهرا| |

تقویم 2013 میلادی با عکس های منحصر به فرد از جاستین بیبر

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:26 توسط زهرا| |

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:19 توسط زهرا| |

 

عشق بیداد من

باختن یعنی لحظه عشق

جان سرزمین یعنی یعنی

زندگی پاک من عشق لیلی و

قمار مجنون

در عشق یعنی ... شدن

ساختن عشق

دل یعنی

کلبه وامق و

یعنی عذرا

عشق شدن

من عشق

فردای یعنی

کودک مسجد

یعنی الاقصی

عشق من

 

عشق آمیختن افروختن

یعنی به هم عشق سوختن

چشمهای یکجا یعنی کردن

پر ز و غم دردهای گریه

خون/ درد بیشمار

 

عشق من

یعنی الاسرار

کلبه مخزن

اسرار یعنی

عشق

 


 

نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:16 توسط زهرا| |

1:جدید ترین ماشینش


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:رونالدو ,ماشین,لامبور گینی,ساعت 23:27 توسط زهرا| |

 

زخم از زبان تلخ تو خوردن روا نبود

تقدیر ما به تلخی این ماجرا نبود

هرگز نشد که خانه ی باران بنا کنیم

سنگ بنای عشق که هم سنگ ما نبود

بانو! نگو که طالع ما را خدا نخواست

آجیل بوسه های تو مشکل گشا نبود!

یک عمر به پایت اشک ریختم

غیر از من و نگاه در آیینه هیچکس

در سوگ چشم های تو صاحب عزا نبود

از من گذشت دختر باران! ولی بدان

این رسم عشق بازی پروانه ها نبود

 

نوشته شده در شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:54 توسط زهرا| |

عشق نمي پرسه اهل کجايي ، فقط ميگه تو قلب من زندگي مي کني . عشق نمي پرسه چرا دور هستي فقط ميگه هميشه با من هستي . عشق نمي پرسه که دوستم داري فقط ميگه : دوستت دارم
 
درشهرعشق قدم ميزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خيلي تعجب کردم تاچشم کارمي کردقبربودپيش خودم گفتم يعني اين قدرقلب شکسته وجودداره؟يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهاي روي قبرراکنارزدم که براش دعاکنم واي چي ميديدم باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود
 
سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنکه يکي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشکند !!
 
عشق تنها براي يک بار مي ايد و براي تمام عمرش مي ايد عشق همان بود که به تو ورزيدم حقيقتا همان يک بار حقيقتا همان يک بار و از بس بدان اويختم تا هميشه همه ي زندگي ام با ان بيش خواهد رفت بس تا هميشه عا شقت مي مانم
 
 
اگه روزي شاد بودي، بلند نخند كه غم بيدار نشه و اگه يه روز غمگين بودي، آرام گريه كن تا شادي نااميد نشه اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم هیچ گاه برای امدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من
 
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شايد ديگه هيچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شايد هيچ وقت ،هيچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد

روي تخته سنگي نوشته شده بود: اگر جواني عاشق شد چه کند؟ من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند. براي بار دوم که از آنجا گذر کردم زير نوشته ي من کسي نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بي حوصلگي نوشتم: بميرد بهتر است. براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم. انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد. اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم...

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند

اي بسته به تارو پودم من لايق عشق تو نبودم عشقي که نهفته در دلم بود در راه محبت تو کم بود

بچه بودم فقط بلد بودم تا 10 بشمرم نهايت هر چيزي همين 10 تا بود از بابا بستني که مي خوا ستم10 مي خواستم مامانو 10 تا دوست داشتم خلا صه ته دنيا همين 10 تا بود و اين 10 تا خيلي قشنگ بود حالا نمي دونم که دنيا چقدره نهايت دوست داشتن چندتاست ده تا بستني هم کفافمو نمي ده خيلي هم طمعه کار شده ام اما مي خوام بگم دوستت دارم مي دوني چقدر؟ به اندازه همون ده تاي بچگي

 


 

نوشته شده در پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 19:2 توسط زهرا| |


Power By: LoxBlog.Com